خدمات اجاره خودرو

اجاره خودرو در تهران با رنتکو برترین سامانه آنلاین اجاره ماشین ایرانی ، خارجی با شرایط آسان و قیمت مناسب | کرایه خودرو،رنت ماشین، ماشین اجاره ای

خدمات اجاره خودرو

اجاره خودرو در تهران با رنتکو برترین سامانه آنلاین اجاره ماشین ایرانی ، خارجی با شرایط آسان و قیمت مناسب | کرایه خودرو،رنت ماشین، ماشین اجاره ای

روانشناسی غیرطبیعی چیست؟

روانشناسی غیرطبیعی شاخه ای از روانشناسی است که به آسیب شناسی روانی و رفتارهای غیرعادی، اغلب در زمینه بالینی می پردازد. این اصطلاح طیف وسیعی از اختلالات را شامل می شود، از افسردگی گرفته تا اختلال وسواس فکری-اجباری (OCD) و اختلالات شخصیت. مشاوران، روانشناسان بالینی و روان درمانگران اغلب به طور مستقیم در این زمینه کار می کنند.

 

اصطلاح غیر طبیعی خود موضوع بحث قابل توجهی است. "عادی" دقیقا چیست و چه کسی باید تصمیم بگیرد؟ هنجارهای اجتماعی که اغلب برای تعیین اینکه چه چیزی نرمال در مقابل غیرعادی است استفاده می شود نیز می تواند در طول زمان تغییر کند، بنابراین تعیین یک تعریف استاندارد ساده یا سرراست نیست.

 

این مقاله روانشناسی غیرطبیعی چیست و موضوعات مختلف مورد مطالعه این حوزه از روانشناسی را مورد بحث قرار می دهد. همچنین چگونگی تعریف نابهنجاری و برخی از انتقادات روانشناسی غیرطبیعی را پوشش می دهد.

روانشناسی غیرعادی چیست؟

روانشناسی غیرطبیعی بر الگوهای احساسات، افکار و رفتار تمرکز می کند که می تواند نشانه های یک وضعیت سلامت روان باشد. به جای تمایز بین عادی و غیرعادی، روانشناسان در این زمینه بر سطح پریشانی که رفتارها، افکار یا احساسات ممکن است ایجاد کنند تمرکز می کنند.

 

اگر رفتاری مشکلاتی را در زندگی فرد ایجاد کند یا برای افراد دیگر مخل باشد، آنگاه این یک رفتار «غیر طبیعی» خواهد بود. در چنین مواردی، رفتار ممکن است به نوعی مداخله در سلامت روان نیاز داشته باشد.

نابهنجاری چگونه تعریف می شود

 

راه های مختلفی برای تعریف ناهنجاری وجود دارد، اما معمولاً ویژگی های زیر وجود دارد:

رفتار غیر طبیعی به ندرت رخ می دهد. با این حال، نادر بودن آماری به تنهایی تعریف کافی نیست. برخی از رفتارهای سالم، مطلوب و مفید نیز به ندرت رخ می دهند. و سایر رفتارها یا ویژگی های غیر معمول هیچ تاثیری بر نحوه رفتار یا عملکرد یک فرد ندارد. بنابراین فقط به این دلیل که چیزی غیرعادی یا غیر معمول است به این معنی نیست که آن را غیرعادی تعریف می کنیم.

رفتار غیرعادی باعث ایجاد ناراحتی می شود. این رفتارها ممکن است فرد را آزار دهد یا برای دیگران ناراحت کننده و مختل کننده باشد.

رفتار غیرعادی بر توانایی فرد برای عملکرد تأثیر می گذارد. افرادی که این رفتارها را نشان می دهند ممکن است برای عملکرد عادی در زندگی روزمره خود دچار مشکل شوند، که می تواند بر روابط، کار، مدرسه و زندگی خانه آنها تأثیر بگذارد.

رفتار غیرعادی مخل اجتماعی است. ممکن است هنجارهای اجتماعی را نقض کند و عملکرد افراد در محیط های اجتماعی و حفظ روابط اجتماعی را دشوار کند.

دیدگاه‌های روان‌شناسی غیرطبیعی

در روانشناسی غیرعادی دیدگاه های مختلفی وجود دارد. در حالی که برخی از روانشناسان یا روانپزشکان ممکن است بر یک دیدگاه واحد تمرکز کنند، بسیاری از متخصصان سلامت روان از عناصری از چندین حوزه برای درک بهتر و درمان اختلالات روانی استفاده می کنند.

 

رویکرد روانکاوی

این دیدگاه ریشه در نظریه های زیگموند فروید دارد. رویکرد روانکاوانه نشان می دهد که بسیاری از رفتارهای غیرعادی از افکار، خواسته ها و خاطرات ناخودآگاه سرچشمه می گیرند.

درمانگرانی که از این رویکرد استفاده می کنند معتقدند که با تجزیه و تحلیل خاطرات، رفتارها، افکار و حتی رویاها، افراد می توانند برخی از احساساتی را که منجر به رفتارهای ناسازگار و پریشانی شده است، کشف کنند و با آنها مقابله کنند.

 

رویکرد رفتاری

این رویکرد به روانشناسی نابهنجار بر رفتارهای قابل مشاهده متمرکز است.3 در رفتار درمانی، تمرکز بر تقویت رفتارهای مثبت است نه تقویت رفتارهای ناسازگار.

 

رویکرد رفتاری فقط خود رفتار را هدف قرار می دهد، نه علل زمینه ای. هنگامی که با رفتار غیرعادی سروکار دارد، یک رفتار درمانگر ممکن است از راهبردهایی مانند شرطی سازی کلاسیک و شرطی سازی عامل برای کمک به حذف رفتارهای ناخواسته و آموزش رفتارهای جدید استفاده کند.

 

رویکرد پزشکی

این رویکرد به روانشناسی غیرطبیعی بر علل بیولوژیکی بیماری های روانی تمرکز دارد و بر درک علت زمینه ای اختلالات، که ممکن است شامل وراثت ژنتیکی، بیماری های جسمی مرتبط، عفونت ها و عدم تعادل شیمیایی باشد، تاکید دارد. درمان های پزشکی اغلب ماهیت دارویی دارند، اگرچه دارو اغلب همراه با برخی از انواع روان درمانی استفاده می شود.

رویکرد شناختی

رویکرد شناختی به روانشناسی غیرطبیعی بر این تمرکز دارد که چگونه افکار، ادراکات و استدلال درونی به اختلالات روانی کمک می کنند. درمان‌های شناختی معمولاً بر کمک به فرد برای تغییر افکار یا واکنش‌های خود تمرکز می‌کنند.

همچنین ممکن است شناخت درمانی همراه با روش های رفتاری در تکنیکی به نام درمان شناختی رفتاری (CBT) مورد استفاده قرار گیرد.

مباحث روانشناسی غیرعادی

موضوعات اصلی در روانشناسی نابهنجار مطالعه، درک، تشخیص، درمان و پیشگیری از اختلالات روانی است. اختلالات روانشناختی به عنوان الگوهایی از علائم رفتاری یا روانشناختی تعریف می شود که بر بخش های مختلف زندگی تأثیر می گذارد. این شرایط برای فردی که علائم را تجربه می کند ناراحتی ایجاد می کند.

 

"راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی" توسط انجمن روانپزشکی آمریکا (APA) منتشر شده است و توسط متخصصان سلامت روان برای اهداف مختلف استفاده می شود. این راهنما شامل فهرستی از اختلالات روانپزشکی، کدهای تشخیصی، اطلاعات مربوط به شیوع هر اختلال و معیارهای تشخیصی است. برخی از دسته بندی های اختلالات روانی عبارتند از:

 

اختلالات اضطرابی مانند اختلال اضطراب اجتماعی، اختلال هراس و اختلال اضطراب فراگیر

اختلالات خلقی، مانند افسردگی و اختلال دوقطبی

اختلالات عصبی رشدی، مانند ناتوانی ذهنی یا اختلال طیف اوتیسم

اختلالات عصبی شناختی از جمله هذیان

اختلالات شخصیت مانند اختلال شخصیت مرزی، اختلال شخصیت اجتنابی و اختلال شخصیت وسواسی-اجباری

اختلالات مصرف مواد

نقد روانشناسی نابهنجار

رشته روانشناسی نابهنجار خالی از انتقاد نیست. علاوه بر بحث هایی که در مورد استفاده از خود اصطلاح «غیر طبیعی» وجود دارد، برخی معتقدند که این حوزه دارای یکسری کاستی است.

 

به ویژه برخی احساس می کنند که این منطقه به افراد آسیب پذیر و تحت ستم انگ می زند. منتقدان همچنین پیشنهاد می‌کنند که حوزه روان‌شناسی غیرعادی به آسیب‌شناسی تغییرات عادی در رفتار انسان تمایل دارد.

برخی همچنین پیشنهاد می‌کنند که رویکرد پزشکی به بیماری روانی اغلب تنها بر تعیین‌کننده‌های بیولوژیکی و ژنتیکی پریشانی تمرکز می‌کند تا دیدگاهی جامع‌تر.5 همچنین این واقعیت را در نظر نمی‌گیرد که تفاوت‌های فرهنگی عمده در آنچه طبیعی و غیرطبیعی تلقی می‌شود وجود دارد. .

 

روانشناسی چیست ؟

 

روانشناسی مطالعه ذهن و رفتار است. این شامل تأثیرات بیولوژیکی، فشارهای اجتماعی و عوامل محیطی است که بر نحوه تفکر، عمل و احساس افراد تأثیر می گذارد.

به دست آوردن درک عمیق‌تر و عمیق‌تر از روان‌شناسی می‌تواند به افراد کمک کند تا به بینش‌هایی در مورد اعمال خود و همچنین درک بهتر افراد دیگر دست یابند..

انواع روانشناسی

روانشناسی حوزه وسیع و متنوعی است که مطالعه افکار، رفتار، رشد، شخصیت، عواطف، انگیزه و غیره انسان را در بر می گیرد. در نتیجه، برخی زیرشاخه‌ها و حوزه‌های تخصصی متفاوت پدید آمده‌اند. در زیر برخی از زمینه های اصلی تحقیق و کاربرد در روانشناسی آمده است:

روانشناسی غیرطبیعی مطالعه رفتارهای غیرعادی و آسیب شناسی روانی است. این حوزه تخصصی بر تحقیق و درمان انواع اختلالات روانی متمرکز است و با روان درمانی و روانشناسی بالینی مرتبط است.

روانشناسی زیستی (زیست روانشناسی) به مطالعه چگونگی تأثیر فرآیندهای بیولوژیکی بر ذهن و رفتار می پردازد. این ناحیه ارتباط نزدیکی با علوم اعصاب دارد و از ابزارهایی مانند اسکن MRI و PET برای بررسی آسیب مغزی یا ناهنجاری های مغزی استفاده می کند.

روانشناسی بالینی بر ارزیابی، تشخیص و درمان اختلالات روانی متمرکز است.

روانشناسی شناختی مطالعه فرآیندهای فکری انسان از جمله توجه، حافظه، ادراک، تصمیم گیری، حل مسئله و اکتساب زبان است.

روانشناسی تطبیقی شاخه ای از روانشناسی است که به مطالعه رفتار حیوانات می پردازد.

روانشناسی رشد حوزه ای است که به رشد و تکامل انسان در طول عمر از جمله توانایی های شناختی، اخلاق، عملکرد اجتماعی، هویت و سایر زمینه های زندگی می پردازد.

روانشناسی قانونی یک رشته کاربردی است که بر استفاده از تحقیقات و اصول روانشناسی در نظام حقوقی و کیفری متمرکز است.

روانشناسی صنعتی - سازمانی رشته ای است که از تحقیقات روانشناختی برای ارتقای عملکرد کاری و انتخاب کارکنان استفاده می کند.

روانشناسی شخصیت بر درک چگونگی رشد شخصیت کودک و همچنین الگوهای افکار، رفتارها و ویژگی هایی که هر فرد را منحصر به فرد می کند، تمرکز دارد.

روانشناسی اجتماعی بر رفتار گروهی، تأثیرات اجتماعی بر رفتار فردی، نگرش ها، تعصبات، انطباق، پرخاشگری و موضوعات مرتبط تمرکز دارد.

استفاده می کند

واضح ترین کاربرد روانشناسی در زمینه سلامت روان است که در آن روانشناسان از اصول، تحقیقات و یافته های بالینی برای کمک به مراجعان برای مدیریت و غلبه بر علائم پریشانی روانی و بیماری روانی استفاده می کنند.

 

 کاربرد روانشناسی  بصورت تخصصی

 

تدوین برنامه های آموزشی

ارگونومی

اطلاع رسانی خط مشی عمومی

درمان سلامت روان

افزایش عملکرد

سلامت و رفاه شخصی

تحقیقات روانشناسی

خودیاری

طراحی برنامه های اجتماعی

درک رشد کودک

تاثیر روانشناسی

 

روانشناسی هم یک رشته کاربردی و هم دانشگاهی است که هم به نفع افراد و هم برای کل جامعه است. بخش بزرگی از روانشناسی به تشخیص و درمان مسائل مربوط به سلامت روان اختصاص دارد، اما وقتی صحبت از تأثیر روانشناسی به میان می آید، این فقط نوک کوه یخ است

 

برخی از راه هایی که روانشناسی به افراد و جامعه کمک می کند عبارتند از

 

بهبود درک ما از اینکه چرا مردم همانطور که خودشان رفتار می کنند

درک عوامل مختلفی که می توانند بر ذهن و رفتار انسان تأثیر بگذارند

درک مسائلی که بر سلامت، زندگی روزمره و رفاه تأثیر می گذارد

بهبود ارگونومی برای بهبود طراحی محصول

ایجاد فضاهای کاری ایمن تر و کارآمدتر

کمک به ایجاد انگیزه در افراد برای رسیدن به اهدافشان

بهبود بهره وری

روانشناسان این موارد را با استفاده از روش های عینی علمی برای درک، توضیح و پیش بینی رفتار انسان انجام می دهند. مطالعات روانشناختی بسیار ساختارمند هستند و با فرضیه ای شروع می شوند که سپس به صورت تجربی مورد آزمایش قرار می گیرند.

دام های بالقوه

سردرگمی زیادی در مورد روانشناسی وجود دارد. متأسفانه، چنین تصورات نادرستی در مورد روانشناسی تا حدی به لطف تصویرهای کلیشه ای از روانشناسان در رسانه های محبوب و همچنین مسیرهای شغلی متنوع کسانی که دارای مدرک روانشناسی هستند، فراوان است.

 

مطمئناً، روانشناسانی وجود دارند که به حل جرایم کمک می کنند، و تعداد زیادی متخصص وجود دارند که به مردم کمک می کنند تا با مسائل مربوط به سلامت روان مقابله کنند. با این حال، روانشناسانی نیز وجود دارند که:

 

در ایجاد محیط های کاری سالم تر مشارکت کنید

طراحی و اجرای برنامه های بهداشت عمومی

تحقیق در مورد ایمنی هواپیما

به طراحی فناوری و برنامه های کامپیوتری کمک کنید

مطالعه زندگی نظامی و تأثیر روانی نبرد

مهم نیست که روانشناسان کجا کار می کنند، اهداف اصلی آنها کمک به توصیف، توضیح، پیش بینی و تأثیر بر رفتار انسان است

.

تاریخچه روانشناسی

 

روانشناسی اولیه از هر دو فلسفه و زیست شناسی تکامل یافته است. بحث در مورد این دو موضوع به متفکران اولیه یونان از جمله ارسطو و سقراط برمی گردد.

ظهور روان‌شناسی به‌عنوان یک رشته تحصیلی جداگانه و مستقل واقعاً زمانی رخ داد که ویلهلم وونت اولین آزمایشگاه روان‌شناسی تجربی را در لایپزیگ، آلمان در سال 1879 تأسیس کرد.

 

در طول تاریخ روانشناسی، مکاتب فکری مختلفی برای توضیح ذهن و رفتار انسان شکل گرفته است. در برخی موارد، مکاتب فکری خاصی برای مدتی بر حوزه روانشناسی تسلط یافتند.

 

مکاتب فکری عمده در روانشناسی.

 

ساختارگرایی: ساختارگرایی وونت و تیچنر اولین مکتب فکری بود، اما دیگران به زودی ظهور کردند.

کارکردگرایی: روانشناس و فیلسوف اولیه ویلیام جیمز با مکتب فکری به نام کارکردگرایی مرتبط شد که توجه خود را بر هدف آگاهی و رفتار انسان متمرکز کرد.

روانکاوی: به زودی، این مکاتب فکری اولیه جای خود را به چندین رویکرد غالب و تأثیرگذار در روانشناسی دادند. روانکاوی زیگموند فروید بر چگونگی تأثیر ضمیر ناخودآگاه بر رفتار انسان متمرکز بود.

رفتارگرایی: مکتب رفتاری از نگاه کردن به تأثیرات درونی بر رفتار رویگردان شد و در پی آن بود که روانشناسی را به مطالعه رفتارهای قابل مشاهده تبدیل کند.

روانشناسی انسان گرایانه: بعدها رویکرد انسان گرایانه بر اهمیت رشد شخصی و خودشکوفایی متمرکز شد.

روانشناسی شناختی: در دهه 1960 و 1970، انقلاب شناختی به بررسی فرآیندهای ذهنی درونی مانند تفکر، تصمیم گیری، رشد زبان و حافظه دامن زد.

در حالی که این مکاتب فکری گاهی به عنوان نیروهای رقیب تلقی می شوند، هر دیدگاه به درک ما از روانشناسی کمک کرده است.

کلمه ای ازVerywell

همانطور که می بینید، در حالی که روانشناسی ممکن است یک علم نسبتاً جوان باشد، همچنین دارای عمق و وسعت فوق العاده ای است. ارزیابی، تشخیص و درمان بیماری روانی از علایق اصلی روانشناسی است، اما روانشناسی بسیار فراتر از سلامت روان است.

 

امروزه روانشناسان به دنبال درک بسیاری از جنبه های مختلف ذهن و رفتار انسان هستند و دانش جدیدی را به درک ما از نحوه تفکر افراد اضافه می کنند و همچنین برنامه های کاربردی را توسعه می دهند که تأثیر مهمی بر زندگی روزمره انسان دارند.